کد مطلب:45660
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:18
توتاليتاريانيسم چه مشخصات و خصوصياتي دارد؟
توتاليتاريانيسم(Totalitarianism) به عنوان صفت براي رژيم هايي به كار مي رود كه، داراي اين مشخصات اند: 1- نظارت دولت بر همه جنبه هاي فعاليت اقتصادي و اجتماعي. 2- انحصار قدرت سياسي، در دست يك حزب حاكم است و هيچ گونه نظارت آزادانه جامعه بر دولت وجود ندارد. 3- دست يازي به زور براي سركوبي هرگونه مخالفت و نارضايتي. 4- تسلط يك فرد يا يك گروه بر حزب و دولت. 5- تلاش براي شكل دادن به جامعه براساس ايدئولوژي حزبي. 6- بسيج همه نيروهاي جامعه در راه هدف هاي حزب و دولت و از ميان بردن آزادي هاي فردي. منشأ دولت توتاليتر، نظريه هايي است كه دولت را همچون يك اندامه (ارگانيسم) با جامعه يكي مي انگارد و دولت را همچون جاني در تن جامعه و مظهر قدرت و توانمندي آن مي شمارد. نازيسم آلمان و فاشيسم ايتاليا، نمونه هاي عالي نظام هاي توتاليتر بودند، {V(دانشنامه سياسي، داريوش آشوري، ص 24)V}. در مقابل رژيم هاي توتاليتر، رژيم هاي ليبرال قرار دارند كه در اين نگرش، دولت كمترين دخالت را در عرصه زندگي اجتماعي دارد و دخالتش در حد ضرورت و فقط براي جلوگيري از هرج و مرج و حفظ امنيت است. طبعاً در اين نظام، افراد آزادي هاي فراواني در عرصه هاي اجتماعي، سياسي و اقتصادي دارند. كساني كه از منابع، امكانات و قابليت هاي بيشتري برخوردارند، در همه عرصه ها - به خصوص در عرصه اقتصاد - سرمايه و سود بيشتري را به سوي خود جلب مي كنند و در مقابل روز به روز افراد ضعيف و محروم جامعه - كه از امكانات كمتري برخوردارند - محروم تر و فقيرتر مي گردند. وقتي كه براساس مباني اسلامي، به حكومت نظر مي افكنيم، درمي يابيم كه اسلام روي كردي معتدل راجع به حكومت دارد. اين نظريه و رويكرد تلفيقي است از آرمان گرايي و واقع نگري. اسلام در مسائل اجتماعي، نه دولت را موظف مي كند كه همه نيازمندي هاي جامعه - حتي نيازهاي غيرضروري - را تأمين كند و نه دولت را به طور كامل از دخالت در كارهاي اجتماعي باز مي دارد؛ بلكه سطح دخالت دولت متناسب با شرايط متغيري است كه در جامعه پديد مي آيد و دخالت را در تأمين بخشي از نيازهاي جامعه ضروري مي سازد. از ديدگاه اسلام، اصل بر آن است كه نيازمندي هاي جامعه، داوطلبانه به وسيله خود مردم تأمين شود؛ اما از آنجا كه سودپرستي و افزون طلبي افراد و گروه هايي، منشأ فساد و تضييع حقوق ديگران مي شود، دولت بايد وارد صحنه شود و با ارائه راه كارهاي مناسب و رعايت مصالح زماني و مكاني، تصميمات لازم را براي جلوگيري از تخلفات، اتخاذ كند. اسلام در پي آن است كه انسان ها با انتخاب و اختيار خود - و نه از طريق زور و فشار - به خودسازي و انجام كارهاي نيك مبادرت ورزند. كار انسان وقتي ارزش مي يابد كه با انتخاب و اراده آزاد باشد. اگر انسان به اجبار كاري بكند، آن تأثير معنوي و مطلوبي كه مورد نظر اسلام است، در روح وي حاصل نخواهد شد و به تعالي شايسته دست نخواهد يافت.، {V(ر.ك: محمد جوادنوروزي، نظام سياسي اسلام، ص 234)V}. خلاصه اين كه اسلام دولت حداكثري(Maximal) را توصيه نمي كند كه مشخصه اساسي رژيم هاي توتاليتر است؛ زيرا در اين رژيم ها همه چيز در دست دولت است و كمترين آزادي به مردم داده مي شود. از سوي ديگر، دولت حداقلي(Maximal) كه بيشترين آزادي از آن افراد است و كمترين دخالت براي دولت، مطلوب جامعه ديني نيست؛ بلكه اسلام جامعه اي متعادل را توصيه مي كند كه دخالت دولت، زمينه ساز آزادي افزون تر و پالايش شده مي باشد و آزادي آن مناسب شأن انساني است.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.